صفحه اصلی > سینما و تئاتر و فرهنگ و هنر : انتقاد یک فیلم‌نامه‌نویس از بی‌حرمتی کوتوله‌های مدیریتی به تحلیلگران خیرخواه سینما

انتقاد یک فیلم‌نامه‌نویس از بی‌حرمتی کوتوله‌های مدیریتی به تحلیلگران خیرخواه سینما

ماجرای تحلیل رضا اورنگ‌ تحلیلگر خیرخواه سینما بر یک ساختار دولتی با پسوند جهانی! وقتی با توهین و فحاشی یکی از وابستگان روابط عمومی این ساختار مواجه شد، انتقادات متعدد را از سوی اهالی سینما و رسانه رقم‌زده و حالا یک فیلم‌نامه‌نویس و مستندساز دراین‌باره اظهارنظر کرده است.
اورنگ 1

فهرست مطالب

به گزارش خودمونی، ماجرای تحلیل رضا اورنگ‌ تحلیلگر خیرخواه سینما بر یک ساختار دولتی با پسوند جهانی! وقتی با توهین و فحاشی یکی از وابستگان روابط عمومی این ساختار مواجه شد، انتقادات متعدد را از سوی اهالی سینما و رسانه رقم‌زده و حالا یک فیلم‌نامه‌نویس و مستندساز دراین‌باره اظهارنظر کرده است.

حسام رشیدی فیلم‌نامه‌نویس نوشت: مظلومیت قلم در هیچ برهه‌ای از تاریخ تا به  این حد آشکار و عریان نبوده که در این عصر به‌اصطلاح آزادی قلم شاهد بوده و هستیم.

نویسنده‌ای که  قلمش هدیه‌ای الهی و بداعت فکری‌اش امانتی ملکوتی در راستای رسالتی مقدس در روشنگری و آگاهی بخشی است و با چشم جان می‌بیند آنچه دیگران حتی لمسش هم نمی‌توانند کرد، نه در رویای فدیه‌ی ملوکانه است و نه حسرت تمجید و تعریف دارد ولی این مظلومیت زمانی فوران می‌کند که مورد ظلم و هتاکی و فحاشی نامحرمانی قرار بگیرد که خودشان را اهل هنر  و اصحاب فرهنگ می‌دانند و توهم ولی‌نعمتی بر دیگران دارند و دردناک‌تر  از آن، سکوت معنادار و هدفمند افرادی است که بر آنان حکم ولایت و صدارت دارند که نه‌تنها اشارتی به این بر حرمتی نمی‌کنند که چه مطلبی سراب ذهنشان را بر هم زده که این‌گونه زبان به ناسزا و فحاشی گشوده‌اند.

بلکه شاید لبخند رضایتی بر لب‌های مبارکشان و شعفی در عمق جانشان پدیدار گشته که لمپنیسم  عجب سلاح مؤثر و کارسازی بوده و ما نمی‌دانستیم ولی نکته اینجاست که می‌دانستید. خوب هم می‌دانستید که این پدیده‌ی شوم چه سلاح ویرانگر و مخربی است. چراکه بی‌شمارند مواردی ازاین‌دست و تهمت‌ها و افتراهایی که به اصحاب قلم وارد کرده‌اید و ککتان هم نگزید.

این مستندساز ادامه داد: کم ندیدیم هنرمندانی که از سر دلسوزی و درد نهیب زدند که جدایی بین‌الملل از جشنواره‌ی قدیمی مملکت به مجلسی دورهمی و کمپینی مبتذل و تفرجگاهی خانوادگی  برای چشم و هم‌چشمی و ارضای حس رقابت و حسدورزی و نهایتاً کارناوالی تصنعی و تشریفاتی تبدیل گردیده ولی نه‌تنها هیچ دلسوزی وقعی بر این دغدغه‌ها نگذاشت، بلکه دغدغه مندان محکوم‌به تهمت و انزوا گشتند و پابه‌رکابان لمپنیسم با هتاکی و فحاشی و بی‌حرمتی مسیر را برای ادامه‌ی کار این دل‌خوشان خودفریب مهیا نمودند.

او تأکید کرد: ای‌کاش این هتاکان نقاب از چهره برمی‌داشتند که در کسوت هنرمند، منتقد، پژوهشگر موسیقی، کارشناس سینما، داور جشنواره، ناشر و … این رفتار ناشایست را بروز ندهند که وجهه‌ی مقدس هنر را جریحه‌دار نمایند هرچند که حَرجی بر ایشان واقع نیست چون نقاب بر چهره دارند و هرچقدر که در حفظ وجهه‌ی مزورانه‌ی خود بکوشند نمی‌توانند از ذات و فطرتشان جدا شوند.

این  بی‌پروایی در هتک حرمت هنرمندان واقعی پیشه‌ی ایشان و بعضاً امتیازی برای ارتقای پست‌هایشان می‌باشد و نمی‌توانند از این قاعده مستثنا باشند که از کوزه همان برون تراود که در اوست ولی زهی خیال باطل که عمر مدیریت آن‌هم از نوع فرهنگی‌اش در این دولت روزبه‌روز کم و کمتر می‌شود و از خانم نون تا آقای میم و برادر ح و… را دربرگرفته و بقیه هم چون بازی دومینو در صف هستند.

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز ۵ / ۵. امتیازها: ۱۴۲۴

اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

برچسب ها :

دیدگاهتان را بنویسید