صفحه اصلی > سینما و تئاتر و بیوگرافی و رادیو و تلویزیون : به پاسداشت محمد هادی کریمی سناریست و کارگردان آینده‌نگر سینمای ایران + کارگردان ۶ فیلم

به پاسداشت محمد هادی کریمی سناریست و کارگردان آینده‌نگر سینمای ایران + کارگردان ۶ فیلم

امروز 15 شهریور ماه سالروز تولد محمد هادی کریمی نویسنده، کارگردان، پزشک و شاعر 50 ساله ایرانی است.
محمد هادی کریمی

به گزارش خودمونی، پانزدهم شهریورماه سالروز تولد سینماگری است به نام محمدهادی کریمی؛ سینماگری که تقریبا از روزنامه‌نگاری و نقدنویسی و انتشار نشریات پرمخاطب “تصویر روز” و “سینما جهان” تا کارگردانی، تهیه کنندگی و نگارش فیلمنامه ده ها اثر متفاوت سینما را برعهده داشته و ردپای مشاوره هایش در بسیاری از سریالهای ماندگار تلویزیون و شبکه خانگی وجود داشته است.

محمدهادی کریمی در بیش از سه دهه فعالیت در سینمای حرفه ای سعی کرده آثاری را خلق کند که نه فرزند زمانه که انگاری فرزندان آینده هستند، از فیلم‌ “ساغر” گرفته که زودتر از خیلی‌ها کریمی بر تأثیرپذیری روح و روان از پیوند اعضا سخن گفت تا “سیب سرخ حوا” که عوارض ازدواج‌های منفعت طلبانه را گوشزد میکرد، از “دختران انتظار” که از بحران های ناشی از فقدان امنیت اقتصادی سخن میگفت تا “مارال” که عشق‌های پیرانه‌سری را واکاوی میکرد، از “شهرت” که از رحم‌های اجاره ای داستان پردازی میکرد تا “اتانازی” که مساله مرگهای خودخواسته را محمل درام کرده بود.

بیشتر بخوانید:

از صدور مجوز ارشاد برای “پول و پارتی” تا توقیف و تحدید “غربت” و “جوکر” در ساترا

از “الهه زیگورات” که عشق را زیربنای زندگی می‌نمود تا “رستگاری در هشت و بیست دقیقه” که به ظرافت ماجرای خفاش شب و قتل‌های زنجیره‌ای را زیربنای داستانی کرده بود درباره ریشه های قتل‌های زنجیره‌ای، از “آدمکش” تا “انعکاس” که زیربنای معمایی را در بطن روابط زن و مرد به کار گرفته بودند و از “شمعی در باد” که به خوبی عوارض افسارگسیخته زندگی جوانان را نشان می‌داد تا “ایران برگر” که ورودی متعادل بود به یک کمدی-سیاسی فرامکانی تا “ساکن طبقه وسط” که درامی بشری در کشف معنای هویت در چند عصر بود همواره با نگاه رو به جلو و فراتر از دوران حال مولفی به نام محمدهادی کریمی روبروییم.

محمدهادی کریمی حین این چند دهه فعالیت به غیر از  خلق آثار گوناگون سینمایی بانی حضور شماری از کارگردانان و بازیگران و روزنامه‌نگاران توانمند در حیطه سینما بوده است، او با نوعی مناعت طبع چه در زمان انتشار مجلات سینمایی و چه در زمان ساخت و نگارش و تولید فیلم، سعی می‌کند افراد خلاق علاقمند و در عین حال مستعد را کشف کرده و شرایط امتداد حضور آنها در سینما را فراهم کند، بعید است فردی هنری خاص در سینما داشته باشد و کنار محمدهادی کریمی کار کند و ارتقا نیابد و آینده بهتری برایش رقم نخورد.

محمدهادی کریمی شاید به خاطر تحصیلات پزشکی که باعث شده همچون یک طبیب اصیل، محرم اهالی سینما باشد در کارگردانی هم زمینه ساز ارائه فیلم‌هایی شده که هر کدام ریزبینانه و مینیاتوری به کالبدشکافی یک معلول می‌پردازند و هیچ یک، شبیه به دیگری نیستند، محمدهادی کریمی فیلمسازی را فرصتی برای خودنمایی نمی بیند و بیشتر فیلم می‌سازد تا سوژه های دست نیافته خویش را به مخاطبان و اهالی سینما عرضه کند و در این مسیر گاهی برخی آثارش، فراوان مورد کپی کاری-و به بیان محترمانه تر گرته برداری- دیگران قرار گرفته اند.

محمد هادی کریمی
“غیرمنتظره”، “امشب شب مهتابه”، “برف روی شیروانی داغ”، “بشارت به شهروند هزاره سوم”، “کمدی انسانی” و “پسرکشی” آثاری از محمدهادی کریمی هستند که خودش کارگردانی آنها را برعهده گرفته‌‌ است، در بررسی این آثار به غیر از آن کوشش برای دریچه گشایی جهت متفاوت نگریستن در فرم، همچنان شاهد هستیم که کریمی تلاش می‌کند برای پرهیز از اتلاف وقت مخاطب و صرفا ساخت آثاری که در مضمون، یک مساله مبتلابه بشری را با ساده‌گویی داستانی ارائه کند.

هرچقدر کریمی در کارگردانی جلوتر آمده آن نگاه موجزگویش، غنای بیشتری یافته و در عین حال تبحرش در روایت و قصه‌گویی، جهان بصری تازه ای را در گستره محصولات سینمای وطنی  دربرابر مخاطبان قرار داده‌ است.
یکی از آسیب‌های جریان فیلمسازی شبه‌روشنفکری آن بوده که همواره سعی کرده‌اند با گنگ کردن روایت و پرهیز از روایت سلیس و به جای آن توسل بر نوعی نمادگرایی جعلی، متفاوت جلوه کنند.

ولی محمدهادی کریمی برخلاف این رویه و کاملا متأثر از نگاه ادیبانی نظیر بزرگ علوی یا جلال آل احمد-البته ورای سیاست‌بازی آنها-مضامین متفاوت خود را به گونه ای روان و همه‌فهم به قرائت تصویری تبدیل می‌کند و در این مسیر است که حتی وقتی ذوق شاعرانه‌اش زیربنای تولید اثری کالت نظیر “برف روی شیروانی داغ” میگردد، آن قدر اشعار خود را زیرکانه در زبان کاراکترها قرار می‌دهد تا باز مخاطب بیشتر محو داستان پیچیده و تودرتوی فیلم می‌شود.

آثار متعدد او کنار یکدیگر، همه، خودش هستند همان طور که محمدهادی کریمی خودش در مجلد “برف…” چنین گفته: من، همه تو بودم/تا باز بودند پنجره‌ها/زنگار نبسته بود سیماب/بودند هنوز آینه ها/من، همه تو بودم/تا سبز بود نارون/بیدار بود اقاقی/پر میزد چکاوک/در ذهن باغچه‌ها/با این همه/من، همه، توام هنوز/با این همه، فاصله ها/همه، هنوز. نویسنده : فرهاد خجسته رحیمی

دیدگاه کاربران (۱ دیدگاه)

دیدگاهتان را بنویسید