به گزارش خودمونی، حواشی مربوط به پوشش رسانهای قرعهکشی جام جهانی و خداداد عزیزی، از چند روز قبل آغازشده بود؛ حواشیای که نهتنها دامان شرکت برگزارکننده را گرفت، بلکه با حضور خداداد عزیزی در برنامه، به نقطه اوج رسید.
سؤال جدی اما اینجاست: چرا صداوسیما باوجود سابقه روشن خداداد عزیزی در استفاده از ادبیات تند، بازهم اصرار دارد او را به برنامههای زنده دعوت کند؟
بیشتر بخوانید:
پاسخ شاید تلخ باشد: این مجموعه خودش از سوتیهای رکیک، جنجالهای ناگهانی و وایرال شدن در شبکههای اجتماعی استقبال میکند.
طی روزهای اخیر، چند بخش از صحبتهای خداداد عزیزی در فضای مجازی بارها بازنشر شد؛ از «تیکههای تند» تا ادبیات دوپهلو که حتی برخی رسانههای ورزشی آن را «بامزه بازی» نامیدند، اما واقعیت این است که ما با یک رفتار دوگانه مواجهیم:
اگر همین ادبیات در یک پلتفرم خارج از صداوسیما بیان میشد، آیا بازهم چنین گذشت آسانی در کار بود؟ قطعاً نه.
تعمدی در کار است؟ این پرسش جدی مطرح است که آیا صداوسیما با علم به اینکه برخی چهرهها ازجمله خداداد عزیزی به خاطر ادبیات خاص و واکنش برانگیزشان شناخته میشوند، عمداً آنها را مقابل دوربین زنده مینشاند تا چند ساعت بعد، کلیپهای وایرالشده در شبکههای اجتماعی، اسم برنامه را بالا ببرد؟ بهویژه اینکه برخی از همین چهرهها سالهاست در رسانههای رسمی کمرنگ شدهاند و حالا برای دیده شدن، دلبستهاند به وایرال شدن اجباری.
در بخش دیگری از برنامه، خداداد عزیزی در اشارهای مستقیم به ترامپ، عبارتی توهینآمیز درباره ظاهر او به کاربرد و گفت: منو کنار این نذارید… کنار این کله زرد منو نذارید.
درباره ترامپ یا سیاست آمریکا میتوان ساعتها بحث کرد، اما موضوع مهمتر، نوع ادبیاتی است که از زبانی رسمی و در قاب رسانه ملی بیان میشود؛ آنهم از سوی فردی که خود بارها از همین جنس توهینها آسیبدیده است.
سالهاست بخشی از هواداران فوتبال، منتقدان یا حتی برخی مجریان، درباره ظاهر خداداد عزیزی جملات توهینآمیز گفتهاند؛ بنابراین انتظار میرفت کسی که طعم قضاوت ظاهری را چشیده، از تکرار همان رفتار نسبت به دیگران پرهیز کند.
صداوسیما؛ بحران محتوا یا عطش کلیپ وایرال خداداد عزیزی؟
وقتی یک رسانه بهجای تخصص، اخلاق و استاندارد، به دنبال جنجال فوری، تیکههای سنگین، شوخیهای نامناسب و عباراتی نزدیک به رکیک باشد، نتیجه همین است: برنامهای که باید تخصصی و حرفهای باشد، تبدیل میشود به صحنه رقابت بر سر وایرال شدن بیشتر و تا زمانی که صداوسیما رسماً با حاشیه تغذیه میشود، حضور چهرههایی مانند خداداد عزیزی نه اتفاق بلکه یک انتخاب محاسبهشده خواهد بود، انتخابی برای جذب دنبال کننده، نه احترام به مخاطب.
اخیراً ویدیویی از حضور خداداد عزیزی، بازیکن پیشکسوت فوتبال ایران، در یک برنامه زنده تلویزیونی منتشرشده که در آن او، الفاظ رکیک و فحاشی بهکاربرده است. واکنشهای عمومی و رسانهای به چنین رفتاری متنوع و گاه تند بودهاند: از حمایت احساساتی و همدلی با خداداد تا محکومیت و درخواست پاسخگویی و عذرخواهی.
در ادامه این متن از منظر تحلیلی، روانشناختی و مخاطب شناسانه این رخداد را بررسی خواهیم کرد، ریشههای احتمالی رفتار، پیامدهای فردی و جمعی و راهکارهایی برای مدیریت و کاهش آسیبهای ناشی از چنین اقدامهایی را بیان خواهیم کرد.
-
شخصیت و پیشینه ورزشکار و نقش هویت ورزشی و توقعات اجتماعی:
بازیکنان پیشکسوت در ذهن جامعه نمادهایی از موفقیت، مقاومت و احساسات جمعی هستند، این هویت نمادین باعث میشود هر کنش آنها بار نمادین و انتظارات بالاتری داشته باشد.
وقتی یک چهره شناختهشده مانند خداداد عزیزی رفتاری خارج از چارچوبهای اجتماعی نشان میدهد، واکنشها شدیدتر و متنوعتر است زیرا مخاطب رفتار او را فراتر از یک فرد میبیند و آن را نمایانگر نوعی «الگو» یا «نماد» تلقی میکند.
-
تأثیر استرس و فشار در برنامه زنده تلویزیونی:
برنامههای زنده تلویزیونی با فشار بالا، عدم توانایی برای بازپسگیری یا تصحیح فوری سخنان و … باعث افزایش اضطراب و کاهش منابع شناختی برای تصمیمگیری کنترلشده میشود، به بیان سادهتر، در لحظات تنش زنده، کنترل تکانهها سختتر است.
-
خودآگاهی و اثر تماشاگر:
حضور دوربین و مخاطب گسترده میتواند خودآگاهی را افزایش دهد اما همزمان ممکن است به رفتار نمایشی (performative) منجر شود؛ بهخصوص اگر فرد احساس کند بابیان صریحتر میتواند پیامش را منتقل کند یا در میان جمع برجسته شود.
-
نقش هیجان و تنظیم هیجانی:
استفاده از الفاظ رکیک اغلب بازتابی از هیجان شدید (خشم، شرم، ناامیدی) است. افراد با مهارتهای پایین در تنظیم هیجانی هنگام خشم ممکن است به بیان کلمات توهینآمیز متوسل شوند، چون راههای جایگزین (استدلال آرام، توقف گفتگو یا بیان ساختیافته انتقاد) کمتر در دسترس یا دشوار به نظر میرسند.
-
مخاطبشناسی:
چگونه مخاطبان مختلف این رفتار را تفسیر میکنند
-
گروههای طرفدار و همدلان:
طرفداران قدیمیتر یا کسانی که خداداد را قهرمان میدانند ممکن است سخنان او را دفاعی، صادقانه یا حتی «انسانی» تفسیر کنند. برای آنها این نوع واکنشها ممکن است نشاندهنده صداقت یا شجاعت باشد که یک چهره ورزشی «حقیقت» را میگوید.
-
گروههای منتقد و ناظران اخلاقی:
بخشی از مخاطبان رفتار را غیرقابلقبول، غیرحرفهای و ضعیف ازنظر کنش اجتماعی میدانند، برای این گروه، استفاده از الفاظ رکیک از کسی که الگو محسوب میشود، پیامدهای منفی برای فرهنگ عمومی و آموزههای جوانان خواهد داشت.
-
مخاطبان بیطرف:
کسانی که دور از طرفداری یا مخالفتاند ممکن است بیشتر بر پیامدهای رسانهای و نحوه مدیریت بحران بعدی تمرکز کنند: آیا برنامهسازان واکنشی نشان خواهند داد؟ آیا خداداد عذرخواهی میکند؟ آیا این حادثه به بحث بزرگتری درباره فضای رسانهای و آزادی بیان منجر میشود؟
-
تحلیل نشانه شناختی و فرهنگی: الفاظ رکیک بهعنوان نماد
-
تغییر در گفتار عمومی و تابوها:
زبان ناپاک و الفاظ رکیک در دو دهه اخیر در رسانهها و شبکههای اجتماعی بیشتر دیدهشدهاند، اما حضور چنین زبانی در برنامههای رسمی و زنده هنوز برای برخی گروهها تابو است، رفتار خداداد میتواند نمایانگر تغییرات فرهنگی در پذیرش الفاظ رکیک، یا نشاندهنده شکاف بین هنجارهای رسمی و تنشهای عاطفی واقعی مردم باشد.
-
پیامد بر سرمایه اجتماعی چهره:
چهرههای عمومی مانند خداداد دارای سرمایه اجتماعی هستند؛ یعنی اعتماد عمومی و قدرت نفوذ و رفتارهای توهینآمیز میتوانند این سرمایه را کاهش دهند، بهخصوص اگر مخاطبان آن را نشانه عدم بلوغ یا عدم مسئولیتپذیری ببینند.
-
پیامدهای روانی و اجتماعی کوتاهمدت و بلندمدت
-
اعتماد عمومی و اعتبار حرفهای:
کوتاهمدت:
کاهش اعتبار در میان بخشهایی از جامعه و رسانهها، احتمال فشار برای عذرخواهی.
بلندمدت:
تکرار چنین الگوهایی میتواند به کاهش پایدار اعتبار و آسیب به برند سازی شخصی منجر شود.
-
سلامت روانی فرد:
واکنشهای پس از حادثه (شرمساری، دفاع یا سرکوب احساسات) میتواند بر سلامت روانی خداداد تأثیر بگذارد.
-
تأثیر بر فضای گفتگو:
این واقعه میتواند دو مسیر را پیش ببرد: یا به افزایش بیادبی و خشنشدن فضای گفتگو کمک کند، یا به یک بحث سالم و انتقادی درباره مرزهای آزادی بیان، مسئولیت اجتماعی چهرهها و مدیریت رسانهها منجر شود.
-
مجموعه عوامل زمینهای که ممکن است باعث رفتار شده باشند
-
محرکهای موقعیتی:
پرسش تند یا توهینآمیز از میزبان، تحریک توسط دیگران در استودیو، یادآوری خاطرات دردناک یا موضوعی حساس که باعث واکنش سریع شده است.
-
خستگی، فشار روانی یا مصرف مواد:
از منظر بالینی، خستگی شدید، استرس مزمن یا مصرف الکل/داروها میتواند کنترل تکانه را کاهش دهد، البته اظهارنظر درباره وضعیت جسمی یا روانی فرد نیازمند دادههای مشخص و نباید بر پایه حدس و گمان عمومی صورت گیرد.
-
ساختار برنامه و صنعت رسانه:
مسابقه برای جذب مخاطب، زمان اندک برای پاسخگویی و انتظار هیجان آفرینی میتواند راه را برای تقویت کنشهای نمایشی هموار کند.
مرز میان آزادی بیان و مسئولیت اجتماعی خداداد عزیزی
آزادی بیان حقی پایهای است، اما در فضای عمومی و رسانهای، هر سخن بار پیامد اجتماعی دارد، چهرههای شناختهشده مسئولیتی بیشتر در برابر مخاطبان (ازجمله جوانان) دارند.
آزادی بیان نباید به ابزار توهین و کاهش شأن دیگران تبدیل شود، نکته مهم این است که مرزها باید شفاف و مبتنی بر احترام متقابل تعریف شوند.
تحلیل روانشناختی نشان میدهد که فشارهای لحظهای، سوابق هیجانی و تواناییهای تنظیم هیجانی تعیینکنندهاند، از منظر مخاطبشناسی، واکنشهای متفاوتِ تماشاچیان منعکسکننده تنوع انتظارات فرهنگی و اجتماعی است.
برای کاهش تکرار چنین رخدادهایی، لازم است هم چهرههای عمومی و هم رسانهها در مهارتهای ارتباطی و مدیریت بحران سرمایهگذاری کنند.
جامعه نیز باید بین نقد سازنده و ترور شخصیتی تمایز قائل شود و از این موقعیتها برای آموزش و گفتگوی سازنده درباره سلامت روان و مسئولیت اجتماعی بهره گیرد.
درنهایت، بهترین واکنش از سوی خود خداداد عزیزی یا نمایندگان او، ترکیبی از پذیرش مسئولیت (در صورت لزوم)، توضیح زمینهها و اقدامهای جبرانی برای اصلاح مسیر خواهد بود.
آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز ۵ / ۵. امتیازها: ۳۵۸۱
اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.






